بی همتا

بی همتا

روزگار بود که نازم را هزاران میکشیدن روزگاری شد که ناز ناکسان باید کشید

A  . M  .M >> A

 

نوشته شده در یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:,ساعت 23:0 توسط علی مرادی | |

انگاری تو کوچه تون عروس برونه ، عسلک !
چشمای خیس منم مهمونتونه ، عسلک !
یه دم این پنجره رو رو به ترانه وا کنین
تا صدام تنها واسه شما بخونه ، عسلک !

عسلک ! قاصدکم نشونیتون رو بلد !
پهلوون قلم رو چشم شما زمین زد !
این دل رو رد نکنین !خوب می دونم پیش شما
توی درس عاشقی بزرگ ترانه هام رد !

شب پیش نگاهتون مهتابش رو کم میاره
خیابون چشمتون کوچه ی دررو نداره

عمری واسه شما چله نشستم ، عسلک !
تا حالا شاخ هزار دیو رو شکستم ، عسلک !
غیر از اون ستاره یی که توی چشمای شماس
دلم رو به هیچ ستاره یی نبستم ، عسلک !

عسلک ! به یک نگاه این دل رو مهمون بکنین !
غصه رو از این دل شکسته بیرون بکنین !
بگین از من تا شما چن تا ستاره فاصله س؟
دیوار فاصله رو یه جوری داغون بکنین ؟

شب پیش نگاهتون مهتابش رو کم میاره
خیابون چشمتون کوچه ی دررو نداره ■

 


برچسب‌ها: عروس برون, علی بی همتا, علی مرادی1
 

نوشته شده در یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:20 توسط علی مرادی | |

Design By : Mihantheme