بی همتا

بی همتا

بنام آنکه شراب محبت را در جام دلها ریخت تا عاشقان را مست مست کند

.................................

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست

ببین مرگ مرا درخویش که مرگ من تماشایست

دروغی بودم از دیروز مرا امروز تماشا کن تماشاییست

دراین دنیا که ابر هم نمیگرید به حال ما

همه از من می گریزند تو هم بگذر

فقط نامی به جا مانده از آنچه بودم و هستم

دلم چون دفترم خالی ! گره افتاده در کارم

رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردند

همه از درد من بودند گمان کردند که هم دردند

شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند

 به سوی اوج ویرانی هم پرواز من بودند bihamta

**تنها تویی در خلوت تنهاییم ** تنها تومیخواهی مرا با این همه رسواییم **

نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |


****** بی همتا *******




اگه از پرنده پروازو بگیرن چی میمونه ؟؟؟؟

اگه از مستای شب خوندن آواز رو بگیرون چی میمونه  ؟؟؟؟؟

اگه از هرچی صداست زمزمه ای ساز و بگیرن چی میمونه ؟؟؟؟؟

کی میدونه ؟؟  چی میمونه ؟؟  کی میتونه که ندونه ؟؟   من میدونم  من میتونم   واسه این که میخونم

پای پروانه پر از بوی گله    توی دست باد چه الاله پره  گلدون عتیقت اونجا کنج حیات    اما توش یه

عالمه نئش گل پره   فصل گل جشن پرنده   فصل عطرای نرمنده   نرگسی گل نه سر سبزه رو لبهاش حجله ی  غمه   رو لبهاش حجله ی خنده     واسه من شوق نموندن 

                                               اونقده ابرای بلنده  واسه ما به هم رسیدن مثل دیوار و  کمنده    



                                                                                       


نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |


نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |


 چقدر حقیرند مردمانی که نه جرأت دوست داشتن دارند، نه اراده‌ی دوست نداشتن ، نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن؛ با این حال مدام ادعای عشق میکنند

نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |

تو مقدسی مثل عبادتم

      تو رو دوس دارم مثل سعادتم

            به تو محتاجم و احتیاج من

                  عادته نمیشه ترک عادتم

                        تو نمای کامل صداقتی

                              واسه من همیشه در نهایتی

                                    لذت تلاوت یه ایه ای دل نشین از تو هر حکایتی

باتو هم صدا شدن نیت من

      عشق تو تمام حیثیت من

            سایه ای بلند تو روی سر من

                  حافظ ثبات  و  امنیت  من

********************************

مثل نوری . نوری خالی از غبارمثل خواستن . خواستن دیوونه وار


تو مثل یک عتیقه صاف و پاک


اماتو دست منه بی اعتبار


تو گران بها ترین عتیقه ای


ازتو غافل نمیشم دقیقه ای

نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |


نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |


نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |

توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن.....

دوتا  خسته دوتا تنها یکیشون تو یکیشون مست.....

دیوار از سنگ سیاه سنگ سخته ...... زده قفل بی صدایی به لبهای خسته ما ........

نمیتونیم که بجونبیم زیر سنگینی دیوار..... همه عشق منو تو قصه است قصه ای دیوار.......

همیشه فاصله بوده بین دستای من و تو با...... همین تلخی گذشته شب و روزای من و تو.........

راه دوری بین منو تو نیست اما باز این زیاده .......تنها پیوند من وتو دست مهربون باده.......

ما باید اسیر بمونیم زنده هستیم تا اسیری....... واسه ما رهایی مرگه اگه ما رها بشیم میمیریم.......

کاشکی این دیوار خراب بشه من وتو با هم بمیریم...... توی یک دنیایی دیگه دستای هم رو بگیریم ........ شاید اونجا توی دلها درد بیزاری نباشه...... میون پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه........

 

نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 توسط علی مرادی | |

پاشو ای مست که دنیا    همه دیوانه ی تست

همه افاق پر از نعره مستانه تست

در دکان همه باده فروشان تخته است

انکه باز است همیشه در میخانه تست

دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز

زلف عروسان سخن شانه تست

دور پیوند تسلسل بتو دادند-اری

دست غیبی است که باگردش پیمانه تست

ای زیارتگه رندان لندر برخیز

توشه من همه در گوشه انبانه تست

همت ای پیر که کشکول گدائی در کف

رندم و حاجتم ان همت رندانه تست

ای کلید در گنجینه اسرار ازل

عقل دیوانه گنجی که به ویرانه تست

شمع من دور تو بگردم که بکاخ شب وصل

هرکه توفیق پری یافته  پروانه تست

در خرابات تو سر نیستکه ماند درستار

و ای از ان سرکه شرابی که به خمخانه تست

همه غواص ادب بودم و هر جا صدف است

همه بازش دهن از حیرت در دانه تست

تخن جم دیدیم و سرمایه شاهان عجم

که نه سرمدی شوکت شاهانه تست

در یکی  اینه عکس همه افاق ای جان

این چه جادوست که در جلوه جانانه تست

زهره گو تا دم صبح ابد افسوس بدمد

چشمک نرگس مخمور به افسانه تست

ای گدای سر خوانت همه شاهان جهان

این همه تمنا از بهر تماشای تست

 

نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:4 توسط علی مرادی | |



وقتي غصم ميگيره دلم مي خواد بميرم


يا اين كه توي دستام دستاتو باز بگيرم


زندگي بود چه نامرد تورو ازم جدا كرد


فهميد كه عاشقم من ديگه منو رها كرد


وقتي بردش آسمون ديگه اميد نداشتم


تو قاب عكس قلبم عكسشو جا گذاشتم


ديگه توي اين روزا بدجوري كم آوردم


جاي نگاه و حرفاش غصه و غم آوردم


براي چي بمونم يا واسه كي بخونم؟


بهتره زودتر برم ديگه تنها نمونم


نوشته شده در دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:,ساعت 14:31 توسط علی مرادی | |

نوشته شده در یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:,ساعت 13:32 توسط علی مرادی | |

Design By : Mihantheme