بی همتا
بی همتا
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست ناگهان- عشق! تو را دیدم حواسم پرت شد در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
نظرات شما عزیزان:
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …
نوشته شده در سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:شعرعاشقانه,بی همتا,جدید,علی بی همتا,سالار,لوتی,عاشقانه, ساعت
13:50 توسط علی مرادی
Design By : Mihantheme |